تنهاترین ها ۱۱

شعر و متن

تنهاترین ها ۱۱

شعر و متن

نمیخواهمت

اگر عشق بودی میدیدمت
اگر گل بودی میبوئیدمت
اگر یار بودی میخواستمت
اگر شعر بودی میخواندمت
ولی افسوس

اگر دریا بودی غرق دلت میشدم
اگر مهر بودی گدایی بی نوا میشدم
اگر صدا بودی میشنیدمت
اگر ....

ولی افسوس

عشق سردی بودی که به غلط
چون گل بوئیدمت
چون یار خواستمت
و چون شعر خواندمت

ولی افسوس

از گل بودنت فقط خار از آن من بود
که از یار بودنت
فقط جوراز آن من بود
و از شعر فقط مرثیه اش
کاش نمیدیدمت هیچ
کاش نمیخواستمت هیچ
و نمیخواندمت هر روز و هر شب
چه بگویم

که ایکاش معنای دگری داشت عشق
که ایکاش درد دگری بود
که ایکاش من نبودم
و ایکاش تو نبودی
و اگر اینبار آب حیات هم شوی نمی خواهمت هیچ

فرقی نداره که برم

تو که عاشقم نبودی
تو که باورم نکردی
تو که مثل یک پرنده
روی شاخ و برگ عشقت آزادم نکردی
تو که چشمت رو به روی عشق من میبستی
ولی من با خودم میگفتم
هیچ عیبی نداره به خدا
من باید عاشقش بمونم
من باید باورش کنم
من باید آزادش کنم روی شاخ و برگای دلم
دیگه اما تو فرار نکن
دیگه اما تو با این دلم جفا نکن
بذار عاشقت بمونه این دلم
بذار باورت کنه
مثل بارون خدا رو دلش لمست کنه
تو که باورم نداری
تو که عاشقم نبودی
پس چرا مثل پرنده مهاجر
به دلم پر میکشیدی
آخه چرا تا به کجا من باید واسه تو
خوب باشم و تو باز عشق منو رد بکنی

من که حرفی ندارم من که چیزی ندارم
بزار برم فایده نداره موندنم
فرقی نداره واسه تو
عاشقت بمونم یا برم

نور شمع

نور شمع
نور هجران است
نور سوختن و نرسیدن
نور درد ناک تنهایست
نور غمناک غریبیست
نوری که از تنهایی خود می سوزد و چیزی نمی گوید
حال نور را باید چه کرد ؟
نور را باید از عشق گفت
حال نور از عاشقی فهمید و از عشق می سوزد