تنهاترین ها ۱۱

شعر و متن

تنهاترین ها ۱۱

شعر و متن

نوشتن........

برای از تو نوشتن انگاری دیر شده باز
چشات ازدیدن چشمام انگاری سیر شده باز
رفتی من و گذاشتی توی بغض انتظار
کاش بدونی لحظه ها چقدر نفس گیر شده باز

برای از من نوشتن انگاری خسته شدی
میگی من قفس شدم تو مرغ پر بسته شدی
رفتی من و گذاشتی تو یه دنیای سیاه
قفسم هنوز ولی پرنده رسته شدی

برای از عشق نوشتن انگاری دنیای ما جا نداره
عاشقی یه حرف گنگیه که فردا نداره
میرن و تنهات میزارن تو یه دنیای شلوغ
اونا که میگفتن عاشقن میرن این دیگه اما نداره

مثل همه

و به دنبال آسمانی آبی تر
مردمانی مهربانتر
عاشقان پاکباخته
میگشتیم

ولی افسوس
که آسمان همه جا تیره تر است
دلها سنگی
همه با هم قهرند
دوستان، همه با فاصله اند
همه حدی دارند
همه مرزی دارند
عشق بی همتا را
دگر نمی ستایند
"پشتِ دیوارهایِ "حافظِ دل
همه پنهان شده اند
همه به هم بدبین
اعتماد دیگر نیست
سخن شیرین یار هم کلکیست
همه از نگاه هم بیزارند
هیچکس بهتر نیست
هیچکس فرق ندارد
دگر حتی
من و تو هم شده ایم
!مثلِ همه

تو...

تو که تنها کسم بودی


تو که از جنس بارونی
بدونه من نمی تونی

بریدم از غمه غربت
نمونده تو تنم جونی

بزن آهنگه دل شادی
تو که دل به دلم دادی