تنهاترین ها ۱۱

شعر و متن

تنهاترین ها ۱۱

شعر و متن

کبوتر تنها ...

آنروز را به یاد می اوری
من بودم و تو
گلهای آرزو را در باغچه دلمان کاشتیم
و باترنم اشکهایمان
آبیاری شدند
آنروز شوق پرواز را در نگاهت دیدم
دست بردم به سوی بالهای سپیدت
و از قفس تنهایی بیرون کشیدمت
ولی تو
همچنان بی حرکت ایستادی
گویا به آن قفس عادت کرده بودی
ولی امروز نفسهایت در غبار
این میله های عمودی محو شده است
و در چشمان نیمه بازت
شکوه بلند پروازآخرینت پدیدار است
تو تصمیم خودرا گرفته ای
تو پرواز کرده ای
تنهای تنها
به اوج آرزوهایت
و به دیار آزادی
و حتما در انتظارم هستی .......
نظرات 1 + ارسال نظر
اطهر پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 06:05 ب.ظ http://brightfire.blogsky.com

سلام
خیلی شعر زیبای بود .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد