تنهاترین ها ۱۱

شعر و متن

تنهاترین ها ۱۱

شعر و متن

می نویسم...

می نویسم ز نقاط بحرانی
از همان جا که شروع شود هر عشق پنهانی
می نویسم ز زجر دانستن
من ندانستم که دانستم؟؟؟
می نویسم ز عدل دادارت
خنده دارد جهان آثارش
می نویسم ز میل آزادی
گریه دارد حضور بیمارش
می نویسم ز دیواری
که هیچ ندارد جز شعاری
می نویسم ولی چه سود آید
که نه کاغذ نه قلم دارم

When I think of you...


 

When I think of you...

Even the dried flowers become....

....more fragrant ??

Even the wild storm become.....

.....tiny pat on me??

When I dream of you...........

The sharpen stones on my ways...

.....become shining sands..

The broken pieces of my mind...

.....become glittering stars....

The tiny hut of mine become......

......glazing shrines...

When I touch you......

The shining dimples in your cheek

.....become golden clues...

The greedy rosy lips become

......shivering peg of wines...

And I can't!!!, I can't tell you more

...... and more, I want to keep....

Those very close to my mind.....
 

باغ گل سرخ

خورشید زیبا غروب می کند
 غروبی به رنگ سرخ آتشین
 به رنگ خون به رنگ شقایق
 به رنگ غمهای عالم
 دلم می گیرد ، دلم می گیرد
 روزی من هم مثل خورشید زیبا غروب می کنم
و گرمای وجودم سرد می شود
به آسمان می روم ، تا عشقم را بیابم
 او هم مرا از میان بغ گل سرخ صدا می زند
 با خوشحالی به طرفش می دوم
گل سرخ زیبایی به رنگ غروب خورشید به من هدیه می کند
 دست دردست هم ، در باغ گل سرخ قدم می زنیم
 نوای زیبایی عشق را در گوشم زمزمه می کند
 مانند جفتی مرغ عشق زیبا ، آشیانه می سازیم
و تا ابد عشق و محبت در باغ زیبای گل سرخ می مانیم

(سهیلا انوری)