تنها ، در اندیشه تو و تنها در اندیشه تو! پر از احساس ، خالی از واژه. خسته ام ، دوست دارم بخوابم. بخوابم و در خواب باز بشنوم که می گویی دوست داشتن گناه است. نه! نمی خواهم بشنوم ، نمی خواهم ببینم ، فقط ، می خواهم بخوابم. اما بدان هرگاه که از خواب بر خواستم ، سراغت را از امواج دریا ها ، و مروارید های کرانه ها خواهم گرفت. با اشک هایم رود ها را لبریز خواهم کرد و سرانجام ، وارد کاخت خواهم شد ، از پرچین باغت خواهم گذشت و گره گیسوانت را خواهم گشود. خسته ام. باید بخوابم . |