می خواهم بخوابم!
تنها ،
در اندیشه تو
و تنها در اندیشه تو!
پر از احساس ، خالی از واژه.
خسته ام ،
دوست دارم بخوابم.
بخوابم و در خواب باز بشنوم
که می گویی دوست داشتن گناه است.
نه!
نمی خواهم بشنوم ،
نمی خواهم ببینم ،
فقط ، می خواهم بخوابم.
اما بدان هرگاه که از خواب بر خواستم ،
سراغت را از امواج دریا ها ،
و مروارید های کرانه ها خواهم گرفت.
با اشک هایم رود ها را لبریز خواهم کرد
و سرانجام ،
وارد کاخت خواهم شد ،
از پرچین باغت خواهم گذشت و گره گیسوانت را خواهم گشود.
خسته ام.
باید بخوابم .